زمین خدا
برای تازه شدن دیر نیست 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زمین خدا و آدرس anitaf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





به نام خالق هستی

 همیشه یک شروع هیجان انگیزترین لحظه ی در زندگی هر فردی محسوب می شود . برای من هم در زندگی کم پیش نیامده از این دست شروع کردن ها و تجربه شیرین احساس شور و هیجان تازه متولد شدن .

زیباترین حالت آغاز کردن مواجه با آدمهای مختلف و کسب تجربه در کنار آنها است . کسب تجربه از کسانی که خود عمری را با تجربه دیگران سپری کرده اند  . تجربه نه از تدریس تنها  بلکه از زندگی کردن و زندگی دیدن  و با دیگران بودن از زندگی لذت بردن  به زندگی خندیدن . تا امروز تردید داشتم که آیا می توانم شروعی خوب را برای خود رقم بزنم ، اما خوشحالم که بلاخره تصمیمم را گرفته ام تا با قرار گرفتن در عرصه ای دیگر و آشنا شدن با محیطی جدید به خودم فرصت جدیدی هدیه دهم

من یک معلم با سابقه خدمت 24 سال هستم ، کارم را عاشقانه دوست دارم ، شاگردانم را همچون فرزندان خودم می دانم . اگر ایرادی ببینم دلسوزانه می نویسم و تذکر می دهم .

یک از ویژگی ها معلم های ابتدایی میزان مهارتی است که در تدریس همه پایه های تحصیلی دوره ابتدایی پیدا می کنند و همین برای آنها دنیایی از تجربه را به علت برخورد با کودکان در سنین مختلف به ارمغان می آورد .

 

  بقیه در ادامه مطلب 


ادامه مطلب

تو ای.....

تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه
صبوری های تو مادر منو به گریه میندازه
مثل یک طفلخواب آلوده من محتاج آغوشم
از اون لالاییات مادر بخون بازم توی گوشم
برای سرنوشت من تو دلواپس ترین بودی
برای اشکهای من همیشه آستین بودی
تو ای همیشه غم خوارم
تو ای مطرح ترین یارم
به نام نامی مادر همیشه دوستت دارم

 

دیروز ، امروز ، فردا ......!!!!!
ديروز، امروز و فرداي اين سراي پهناور، ساخته کلام شيواي توست. 
هر کس، در هر مقام و رتبه اي، روزي در کلاس درس تو نشسته و زمزمه کلام شيرينت را در گوش هايش به يادگار دارد و زينت بخش آسمان زندگاني مان، ستاره هاي روشن و پرفروغ علم توست . 
آموزگارم! تمام شکوفه ها و گل هاي سپاس را نثار قدم هاي پرمهرت مي کنم؛ چرا که مولايمان علي عليه السلام فرمود: «هر کس کلمه اي به من بياموزد، مرا بنده خويش کرده است.»
پيام کوتاه: معلم، باغبان صبور بوستان دانش است . 

 

[ شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:10 ] [ نصرت ]

 

 

من رفتنی هستم دگر یاور نداری

 

مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری

 

تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده

 

فردا در این بستر تو بیماری نداری

 

مثل جنین زانو بغل کردن ندارد

 

خانه نشین! گیرم طرفداری نداری

 

با چه دردت را بگو عیبی ندارد

 

وقتی که غم داری و غمخواری نداری

 

وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم

 

تاریک تر از آن شب تاری نداری

 

مردم اگر از تو سراغم را گرفتند

 

از قبر من مولا خبرداری نداری

 

دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان

 

جان تو جان بچه ها کاری نداری

 

سروده حامد خاکی

[ شنبه 24 فروردين 1392برچسب:شهادت حضرت فاطمه(س),شعر,زمین خدا, ] [ 22:3 ] [ نصرت ]
این کار خدایی ست
 
[ چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:فرشته , خدا, ] [ 13:5 ] [ نصرت ]

 

سلام من به محرم
 
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
 
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
 
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
 
 
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
 
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
 
 
سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــش
 
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
 
بـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب
 
 
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
 
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
 
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
 
 
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
 
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
 
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
 
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
 
 
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
 
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
 
 
سلام من بـه محرم  بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
 
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
 
 
سلام من بـه محرم  بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
 
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
 
 
سلام من به محـرم  به شـور و حـال عیـانـش
 
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

 

[ جمعه 26 آبان 1391برچسب:حسین , محرم , شور و حال , اشک ,, ] [ 17:48 ] [ نصرت ]

 

خداوندا ! ...

مثل همیشه و با احساسی عمیق تر از همیشه ! و با روحی امیدوارتر از همیشه ! و با عشقی سرشار !....

تو را می خوانم ای مهربانترین مهربانان !

و تو را اول از هرچیز سپاس می گویم برای همه ی آنچه که به من هدیه داده ای و هدیه خواهی داد !

خداوندا ! ...

من امروز ! حرفی نو می خواهم به تو بگویم ! حرفی از جنس ... امید و عشق و آرامش و شادی قلبم ! ...از جنس عشقی همیشه ماندگار و پرشور !

خدای من ! تنها از تو می خواهم ! چرا که تنها تو * قادر مهربانی * ...تنها از تو معجزه ی زندگی ام را می خواهم !

و تو ای خدای مهربان من ! خوب می دانی که من ...معجزه ی زندگی ام را در چه می بینم ؟!....

معجزه ی زندگی من ! ...در داشتن شریک زندگی و عشق و آرامشی که انتخاب تو باشد برای من ! من ! ... بنده ی همیشه عاشق و امیدوار تو !

خدای بی نهایت رحیم من !...رحم کن بر من و مرا سرشار از باران رحمتت کن !

باران رحمتت !...همان ...آرامش است برای من ! خوشبختی ست برای من ! عشق و شادی قلبی ست برای من !

و خوب می دانم که تو آنقدر رحیمی ! که تو آنقدر قدرتمندی ! که تو ای خدای بزرگ من آنقدر وسیعی و آنقدر لطف و کرمت بر من همیشه بی حد و نهایت بوده که من ایمان دارم از صمیم قلبم که تو با قدرت و مهر و لطفت معجزه ی زندگی ام را به من هدیه خواهی داد همان معجزه عشقی ناب ! آرامش ! خوشحالی قلبی ! خوشبختی ! رفاه و آسایش....!.....را در همین روزها به من هدیه خواهی داد مهربان من ! من بی صبرانه در انتظار زیباترین اتفاق زندگی ام هستم !

خدایا !...تو را سپاس می گویم با تمام وجودم و از صمیم قلبم !...

خدای من ! من !....چشم براه رحمت تو هستم ای قدرتمند مهربان و ای بی نهایت رحیم .
[ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:خدایا , خدایا کمکم کن, ] [ 17:5 ] [ نصرت ]

 

در دعای آخرین افطار امسالتان هرگز از یاد مبرید من جا مانده 

بسی محتاجم.قلبم را به پیشواز آفتاب می فرستم تا با آفتاب

جشن بگیریم این رحمت بزرگ را و دقیقه های امروز را از

گل های عطری که فرشته ها آوردند استنشاق کنیم .

عید فطر مبارک
[ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:عید فطر , رمضان , عید, فطر , ] [ 14:11 ] [ نصرت ]

 

پروردگارا به من آرامش ده
تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم.
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم.
بینش ده تا تفاوت این دو را بفهمم.
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن
مطابق میل من رفتار کنند.

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:پروردگارا, خشم , شیطان , عصبانیت , آرامش , تغییر , ] [ 13:37 ] [ نصرت ]

 

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:پروردگارا, خشم , شیطان , عصبانیت, ] [ 13:26 ] [ نصرت ]

 

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم
سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

 

 


 

به فرق نازنینش کی اثر می‌کرد شمشیر
یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم)

 

[ جمعه 20 مرداد 1391برچسب:شب قدر , اس ام اس شب قدر , اس ام اس , الهی , رمضان, ] [ 13:42 ] [ نصرت ]

درخانه ی ما

در خانه ی ما همه مهندس وعلا قه مند به کامپیو تر ورایانه ازدختر کوجک گرفته تابه بابای خانه برسد فقط من هیچ

علاقه ندارم ان هم بهخاطر مشغله کاریزیاد .ازکار درخانه بگیر تامدرسه .راستی من اموزگارم و22 سال سابقه ای کاری

دارم .بچه ها یعنی همین دختر خانوم ها ی خودم  از وقتی که از خواب بیدار می شوند شروع به کار با کامپیوتر می

کنند آن ها هم به نوبت یابعضی وقت ها سه نفری بازی می کنند وکار های دیگری مثل درست کردنوبلاگ خود و سری

به وبلاگ های دیگران می زنند و مطلب می نویسند و خلاصه کار های زیادی ...   

و مرا هم تشویق به این کار کردند که برای تو وبلاگ درست می کنیم و مطلب بنویس خیلی خوش است وخوب است و خلاصه ...  

  پدر خانواده هم در محل کار، کارش باهمین رایانه و لب تاب است و وقتی که می آید خانه سرش گرم لب تاب خودش است

و بعضی وقت ها شب ها تا دیروقت می نشیند مشغول است ....

ما هم به  تشویق دختر خانم ها و پدر خانواده که همیشه می گفت علاقه از خود نشان نمی دهی نشستیم و وبلاگ

درست کردیم و مطلب نوشتیم و می نویسیم .بعد نیست زیادی هم خوب نیست ولی برای آدم بیکار ...

                                        این بود قصه ی مادر خانه !!!
[ پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:خانه , دختر , خانم ها, رایانه , لبتاب, ] [ 13:17 ] [ نصرت ]

بوی ماه مهر

انگار همین دیروز بود مامان بزرگم منو برد به مدرسه و بعدش برگشت . منم رفتم نشستم حتما! باور بفرمایید هیچی یادم نیست از اولین روز مدرسه ! فقط اینو می دونم که برگشتنی مقنعه ی کریپ سفید از اینایی که چونه دار نبود شل و ول رو سرم بود یعنی در اورده بودمش.

بعدشم یه سایه روشن هایی  هم توی ذهنمان مانده بد نیست بگویم تا فیض بفرمایید . معملم کلاس اولم منو روی زمین خاک مال کرد! هیچوقت دوست ندارم همچین کاری با شاگردام بکنم .

یه عقده هم تو دلم مونده ! هیچوقت بهم جایزه ندادن (یعنی دادن اما خیلی کم). جایزه مال بچچه پولدارا بود! واسه همین توی کلاسم همیشه به بچچه ها جایزه میدم اونم از پول خودم . روز دانش آموز به هر کدومشون یه دومینو دادم . بعدشم هر وقت 20 تاشون به یه تعداد معینی می رسید براشون کادو میگرفتم . به داداشام هم همیشه جایزه می دم ...

انگار این عقده ی جایزه نگرفتن باعث شد مهربون بشم ! !

چقد ذوق داشتیم وقتی می رفتیم مدرسه . قلب کوچیکم تاب تاب میزد برای بوی کتابا و مدادای نو و دوستام . 

همیشه وقتی کتابا رو می خریدم بازشون می کردم و یه دل سیر بو می کرد . خوشم میاد از بوش . الانم اگه مجله یا کتاب نو بدستم برسه بوش می کنم اما دیگه فکر نکنم کتابا اون بوی قدیمی رو بدن.

[ چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:بوی ماه مهر , مدرسه, مهر , کتاب, , ] [ 15:46 ] [ نصرت ]

 

چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي...
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي
اللهم عجل لوليک الفرج.

بقیه رو تو ادامه مطلب ببینید

 

 

 

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:رمضان , گلستان , عطر, اس ام اس ماه مبارک رمضان , ] [ 12:56 ] [ نصرت ]

 


2 پیمانه

آرد نان

1 پیمانه سر خالی

آرد نخود خام

1-2 عدد

فلفل سبز تند

1 عدد

پیاز

به مقدار لازم

نمک وفلفل

به مقدار لازم

آب  ولرم

1 قاشق مرباخوری

مایه خمیر

نصف پیمانه

گشنیزخرد شده

به مقدار لازم

روغن مایع

نصف قاشق چایخوری

زردچوبه

 

طرزتهیه:

 

آرد ،آرد نخود،مایه خمیر، زردچوبه ،نمک

 

 و فلفل را با هم مخلوط کرده و در کاسه گودی

 

 الک می کنیم اب ولرم را کم کم  اضافه می کنیم

 

تا خمیر نسبتآ شلی به دست بیاید پیاز و فلفل را ریز

 

 خرد کرده همرا با گشنیز خرد شده به خمیر اضافه

 

و خمیر را چنگ می زنیم سر کاسه را می بندیم و

 نیم ساعت در جای گرمی قرار می دهیم

 

در ماهیتابه گودی روغن ریخته (تا جایی روغن

 

می ریزیم تا روی پکاره را بپوشاند) و روی حرارت

 

روغن را داغ می کنیم از مایه به اندازه یک گردو

 

 با قاشق بر می داریم و درروغن می ریزیم هر دو

 طرف پکاره را سرخ می کنیم.

 

[ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:پکاره , غذای محلی هرمزگان, ] [ 12:45 ] [ نصرت ]

 

 وقتی بعد از هر درسی ، از من پرسش های تازه ای می پرسی و وقتی مدادت ، تمامک آنچه را که فهمیده ای ، روی ورقه می نویسد .... درخشش اندیشه ی بکر و خلاقت ، چشم پنجره را خیره می کند و من به این نتیجه می رسم که بجز خورشید بالای بام مدرسه ، خورشید های دیگری هم هر روز در گووشه و کنارمان طلوع میکنند . 

این جا کنار پنجره ها همیشه برای طلوع ، فرصت هست ... مثل تو که هر روز از مشرق نیمکت ها نمایان می شوی و هیچ ابری ، آفتاب چهره ات را نمی پوشاند ... به لیست اسامی هر کس که نگاه می کنم باغی از آفتابگردان می بینم که پنجره را محو تماشای خود کرده اند ... و هر روز در برابر چشم زمین ، به آسمان نزدیکتر می شوند . دفترت را پر میکنم از تکرار صدآفرین و کیفت را پر از سکه های رایج دوستی ... پا به پایت دنیا را دور می زنم تا جغرافیای مهر خداوند را یاد بگیری و تز جاده های ناشناس روی نقشه ، هراس نداشته باشی ، تا فردا از کنار همین پنجره ... طلوع تو را پشت میز معلم جشن بگیرم . 

[ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:معلم , طلوعی دیگر , ] [ 11:51 ] [ نصرت ]

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 492
بازدید کل : 41635
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1